به گزارش مجله خبری نگار، «بزک نمیر بهار میاد، کمبزه با خیار میاد!» مثلی از امثال بسیار رایج در فرهنگ کوچه و بازار امروز است و کاربردش وقتی است که کسی بخواهد دیگری را با وعدة دور و دراز، از سر وا کند، وعدة دوری که با زبان و الفاظ شیرین و خوشآینده توأم است.
مثلاً در فصل زمستان میگوید: انشاءالله طلبت را بعد از فروش اجناس بهاره پرداخت خواهم کرد. در این هنگام، طلبکار در اعتراض به این وعدة دور میگوید: بزک نمیر بهار میاد ـ کمبزه با خیار میاد!
با این توصیف، معلوم شد که این مثل در میان دامداران و کشاورزان پا به عرصة وجود گذاشته و بعد از رشد و نمو در روستا، مهاجرت کرده و شهرنشین شده است.
بز حیوانی است مقاوم که به هر طریقی شکم خود را سیر میکند. حالا مجسّم کنید بز کوچکی (بزغاله) را که در زمستان سخت و سوزان گرسنه است و صاحبش به جای دادن علوفه به او وعدة فصل بهار را میدهد؛ کهای بُزک عزیز! اگر سه ماه زمستان گرسنگی را تحمل کنی، امید آن میرود که در فصل بهار که کمبزه (خربزه کال و نارس) و خیار میروید و به عمل میآید، من با تهیة آنها تو را تغذیه خواهم کرد و از خجالت تو درخواهم آمد!
راستی، بُزک (بزغاله) میتواند سه ماه زمستان گرسنگی را ـ با امید خوردن کمبزه و خیار در بهار ـ تحمل کند؟ چنین وعدهای باعث تلف شدن بز و از بین رفتن مایه و سرمایه خواهد شد.
⭕ وعده بی اساس دادن
⭕ یعنی به زبان ساده و عامیانه ندادن علوفه به بز و وعده دادن از رسیدن فصل بهار با خربزه، طالبی و خیار.
⭕ مفهوم دادن وعدههای دور و داز و نامعلوم با زبان شیرین و خوش که به سبب محیا نکردن وعدهها زمان حال، ایجاد میشود.
⭕ دادن وعدههای سر خرمن از سر خساست به کسی.
گریه مکن عزیز من موسم نوبهار میاد
بلبل مست، نغمه زن بر سر شاخسار مییاد
غله ز «خوار» میرسد گندم شهریار میاد
بزک نمیر بهار میاد خربزه با خیار میاد
دخترک عزیز من از غم نان به سر مزن
طفلک با تمیز من شعله به خشک وتر مزن
لوطی اشک ریز من بر دل من شرر مزن
سال دگر برای تو شوهر غمگسار میاد
بزک نمیر بهار میاد خربزه با خیار میاد
سال دگر به خوشدلی نان و پنیر میخوری
گوشت کباب میکنی دیزی سیر میخوری
بر در خانه ات همی خربزه با بار میاد
بزک نمیر بهار میاد خربزه با خیار میاد
یک دو سه روز صبر کن غم مخور از گرسنگی
شام اگر نمیخوری نخور گشنه بخواب، دم مزن
خشک شده است آبها تشنه بخواب، دم مزن
بزک نمیر بهار میاد خربزه با خیار میاد